• پس روایت «سر به محمِلزدن حضرت زینب(س)» چیست؟!
ـ راوی این داستان فردی است بنام مسلم جصّاص(گچکار) و او ماجرا را اینگونه نقل میکند:
وقتی در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بودم، هیاهویی شنیدم؛ به سمت هیاهو حرکت کردم و دیدم که اسرای عاشورا در کجاوه بودند. وقتی یزیدیان سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند، حضرت زینب(س) با مشاهده این صحنه و از فرط ناراحتی، سر خود را به چوب محمل کوبید و خون از زیر مقنعه ایشان جاری شد؛ با چشم گریان اشعاری را قرائت میکند...
اولاً: از نظر سندی این داستان شدیداً ضعیف است؛ این مطلب برگرفته از کتابی بنام نورالعین فی مشهد الحسین است که نویسنده آن مشخص نیست و تنها برخی آن را به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت دادهاند که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بوده. بسیاری از علما به بیاعتباری آن صحّه گذاشتهاند؛ چنانچه عالم بزرگوار آیت الله حاج میرزا محمد ارباب(ره) در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بیاساس بودن گفتههای مسلم جصّاص تاکید دارد. (117) همچنین محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی(ره) صاحب منتهیالآمال و مفاتیح الجنان، در این خصوص مینویسند:
نسبت سر شکستن به حضرت زینب(س) بعید است؛ چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است. (118)
وی سپس با استناد به کتابهای معتبر تاریخی اثبات میکند که اسرای کربلا را بر ناقههای عریان و بیجهاز نشانده بودند و اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آن حضرت سرش را به آن بکوبد!
مشکل دومِ سندیِ این روایت، آن است که سلسله سند و راویان آن در هیچ منبعی ذکر نشده است.
ثانیاً: همان طور که در روایات قبل دیدید، اینگونه رفتارها مورد نهی حضرات معصومین است؛ خصوصاً امام حسین(ع)، مصیبتدیدگان کربلا را، از چنین اعمالی نهیکرده بودند. سؤالی که در اینجا مطرح است، این است که اگر امام حسین(ع) خواهرشان را قسم دادند و حتی تذکر دادند که مبادا شیطان صبر از کَفَت برُباید، (119) با این فرض چطور ممکن است حضرت زینب(س) اقدام به شکستن سر خود کنند؟! آیا تذکر امام حسین در شب عاشورا را فراموش کردند؟! به یقین حضرت زینب(س) که از اولیای خاص الهی هستند و از علم لدنّی بهرهمند بوده اند، ممکن نیست برخلاف تذکّر امام(ع) چنین عملی را مرتکب شده باشند.
لذا با توجه به روایاتی که حضرت زینب(س) را اسوه صبر، رضا و خویشتنداری معرفی کرده¬اند، قبول چنین وقایعی بسیار سخت است.
ثالثاً: در ضعف مضمون و غیر قابل اتکا بودن این روایت، همین بس که در بیتی از اشعار منتسب به حضرت زینب در این روایت، حضرت امام حسین(ع) به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده است؛ (120)بدیهی است که معرفت بیبدیل عقیله بنیهاشم(س) اجازه اهانت به امامی چنان والا مقام را ولو با انگیزه تمسّک به صنایع ادبی، قابل توجیه نمیداند.
رابعاً: حتی اگر فرض کنیم این داستان صحت داشته باشد و حضرت زینب(س) در آن وضعیت بحرانی ـ که برای اولین بار سر برادرش را بر نیزه دیده است ـ سر خود را به محمل زده باشد، این حاکی از شدّت تأثر و اندوه آن حضرت است و هیچ معلوم نیست که ایشان به قصد سرشکستن این کار را کرده باشند و دلیلی بر جواز این کار در شرایط عادی نیست؛ در آن صورت نیز فقط میتوان در شرایطی مشابهِ آنچه بر حضرت زینب(س) گذشته، آن را تجویز کرد.
مؤید این مطلب آن است که نه در مورد حضرت زینب(س) و نه در مورد سایر زنان حرم، نقل نشده¬که در سالگرد عاشورا به اعمالی مثل آن اقدام کرده باشند. علاوه بر اینکه هیچ دستور، یا حتی توصیهای به سرشکستن و خدش در عزای سالار شهیدان، از امام سجاد(ع) یا دیگر ائمه هدی وجود ندارد؛ هرچند ایشان به امر عزاداری و گریه و ندبه برای پدر خویش همت والایی داشتند.
• برخی میگویند: امام سجاد(ع) در کنار زنان حرم بود؛ اگر کار آنها اشتباه بود، آنان را نهیمیکرد!
ـ ببینید یک مطلبی شهید اول در کتاب الفوائد دارد؛ در اینکه فعل، تقریر و گفتار معصوم، حجّت است، ایشان بحث کرده است. میگوید: فعل معصوم چند احتمال دارد؛ یکی اینکه کاری که انجام دهد، به عنوان اینکه «دستور شرع است» انجام دهد، که [در این صورت] دلیل میشود برای ما؛ آن وقت آن را به عنوان قانون شرع باید بپذیریم.
یک وقت به عنوان شرایط روز است، که اسمش «احکام حکومتی» است؛ اما یک وقت مربوط به شخص خودش است، یعنی مثلاً پیغمبر اکرم برنامه گذاشته که روز شنبه خورشت بادمجان بخورد، یک معصوم بنایش را این گذاشته، آن وقت من فقیه نمیتوانم بگویم مستحب است روز شنبه خورشت بادمجان بخوری. چرا؟ چون اینها یک چیز شخصی است. خوب توجه بفرمایید! شهید اول این را می خواهد بگوید... اگر این احتمال بوده باشد، این کار عمل شخصی است و به عنوان یک دستور شرعی تلقی نمیشود.
شهید اول می گوید حتی فعل معصوم اگر چنانچه ما احساس کنیم که این مربوط میشود به شخص او، ما نمیتوانیم این را به عنوان حکم شرعی بیاوریم.
حالا در اصل مسئله، اگر حضرت زینب یا حضرت ابوالفضل یا دیگران این کار را کرده باشند، آیا میتوانیم به آن استناد کنیم؟ حالا حضرت زینب (س) در آن حال بیتابی و بیحالی شاید به این گونه ناخود آگاه، سرش به محمل خورده باشد، آن وقت ما نمیتوانیم این را دلیل شرعی بگیریم از نظر فقهی.
... به هر حال، این را می خواهم بگویم که اقامه شعائرِ «من در آورده»، آن هم در حد افراطیاش و استناد دادن آن به شرع، قطعاً شبهه «بدعت» در آن وجود دارد.» (121)
ـ به راستی در آن لحظات آشوب و اضطراب سهمگین ـ که اساسا رفتار زنان حرم در آن شرایط، تا حدی قابل درک است ـ امام اسیر و رنجور، در مقام تقریر قرار داشتند؟!
اگر بر فرض محال چنین گفتهای صحت داشته باشد، عمل قمهزنان با فعل حضرت زینب(س) تفاوت آشکار دارد. (122)قمه زنی اختیاری، آن هم در زمانه ای که دنیا به دنبال معرفی مسلمانان به عنوان تروریست و خشن و خون ریز می باشد، با سرشکستن از روی فشار و در شرایط ویژه، اصلا تناسبی ندارد؛ (123) هر چند با دلائل ارائه شده، روشن شد که نسبت دادن این عمل به حضرت زینب(س) از طریق این روایت ضعیف، جفا در حق آن حضرت است.
• یعنی هیچ تأییدی بر اینگونه رفتارها از سوی اهل بیت(ع) وجود ندارد؟
ـ از هیچکدام از ائمه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی را داده باشند یا خود ایشان به این کارها برخاسته باشند و یا در زمانشان علناً یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته، دسته بندی کرده و در ملأ عام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند. هرگز! هرگز! حتی در زمان آزادی شیعیان[و رفع عوامل تقیه] نیز با آنکه برای اعمال خود مانعی نمی دیدند؛ مانند زمان مامون و اوائل دولت بنی عباس چنین اعمالی سابقه ندارد.
با هزار اگر، اگر فرض کنیم که این اعمال، حرام هم نباشد، بدون شک از جمله چیزهایی است که باعث ننگ و عار مذهب بوده مردم را از چنین دینی بیزار میکند و حتما زبان بدگویی را به روی دین ما خواهد گشود. شک نیست که این اعمال، این دستهبندیها، این به سر کوفتنها، این قمهکشیدنها، آن هم در برابر مردم و در برابر عام (مخصوصا این روزها در ایران در معرض انظار تمام دول خارجی ـ مترجم (124) و تمام این کارها، از اموری است که خدا و پیامبر و امامان، هیچکدام به آن راضی نخواهند بود. بدتر از همه، نسبتدادن این امور به همان بزرگواران، بدترین گناهان و فجیعترین خیانتها و پرعقابترین معاصی است. (125)
----------------
پاورقی ها و استنادات این بخش:
117. میرزا محمد ارباب، الاربعین الحسینیه، چاپ اسوه، ص232
118. شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج 1، ص75
119. از امام سجاد(علیهالسلام) نقل شده که در شب عاشورا، همان شبی که پدرم در صبح آن به شهادت رسیدند، من در خیمه بودم و عمهام زینب از من پرستاری می کرد... امام حسین(علیه السلام) عمهام راتسلّی داد و گفت: امام حسین(علیهالسلام) به ایشان نگاه کرد و فرمود: خواهرم، مبادا شیطان بردباری را از تو بگیرد... خواهر تو را قسم می دهم و از تو می خواهم که قسمم را نادیده نگیری؛ زمانی که من به شهادت رسیدم برای من گریبان چاک مکن، به صورتت چنگ مزن، صدایت را به نوحه و واویلا بلند مکن. سپس عمّهام را آورد و در کنار من نشاند و خود به نزد اصحابش رفت... ( الکامل فی التاریخ، ج4، ص59؛ البدایه والنهایه، ج 8، ص 177؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص244؛ بحارالانوار، ج 45، ص2؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 185، چاپ زکار، ج 3، ص 392؛ المنتظم فی التاریخ الملوک والامم، ج 5، ص 338؛ تاریخ الطبری، ج5، ص420)
.120 ... یا أخی قلبک الشفیق علینا ما له قسی و صار صلیبا
121. مصاحبه با آیت الله محمد هادی معرفت، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 528
122. محمد صحتی سردرودی، «تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین»، عاشورا، عزاداری، تحریفات، ص 209
.123 محمد تقی اکبر نژاد، فصلنامه تخصصی فقه اهل بیت علیهم السلام، نشر دائره المعارف فقه اسلامی بر طبق مذهب اهل بیت علیهم السلام قم، شماره های 48 و 50، زمستان 1385 و بهار1386، با اندکی تغییر
124. مترجم، جلال آل احمد است.
.125 علامه سید محسن امین، التنزیه لاعمال الشبیه، ترجمه جلال آل احمد، ص 20
این مطلب را در این آدرس هم می توانید ببینید: http://abarcooh.blogfa.com/post-27.aspx